Wednesday, June 1, 2011


هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگر چه دستانش
از ابتذال شکننده تر بود

هراس من باری
همه از مردن در سر زمینیست
که مزد گور کن
از بهای آزادی آدمی
افزون باشد
سوختن، ساختن
جستن، یافتن
و آنگاه به اختیار برگذیدن
و از خویشتن خویش
بارو یی پی افکندن
اگر مرگ را
از این همه ارزشی
افزون باشد
حاشا ،حاشا
که هرگز از مرگ
هراسیده باشم

شاملو

No comments:

Post a Comment